پرمخاطبترین و کم بینندهترین سریالهای کمدی ۱۴۰۰ | «نون خ » در صدر فهرست | زیرخاکی چندم شد؟
تاریخ انتشار: ۵ فروردین ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۴۶۴۸۴۳۵
به گزارش همشهری آنلاین به نقل از ایرنا، در سالی که گذشت تلویزیون در عرصه کمدیسازی به لحاظ کمی و کیفی آمار قابل قبولی نداشت. سریالهایی مثل مثل نون. خ۳ و زیرخاکی۳ و دودکش۲ دنباله آثار موفقی بودند که سالها پیش متولد شده بودند. در این عرصه شاهد بروز پدیده جدیدی نبودیم و کمدی که بتواند نگاهها را به سمت خودش جلب کند تولید و پخش نشد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در سال ۹۹ نیز مجموعا ۹ سریال کمدی از تلویزیون پخش شد. بنابراین میتوان گفت در سال ۱۴۰۰ تعداد سریالهای کمدی تلویزیون نسبت به سال قبل کاهش داشته است. تلویزیون سال ۹۹ را با سه سریال کمدی پایتخت۶، کامیون و دوپینگ از شبکههای یک تا سه آغاز کرد. از اواخر فروردین ماه سریال کمدی نون. خ۲ از شبکه یک پخش شد. در ماه رمضان سریال کمدی زیرخاکی نیز به این فهرست اضافه شد. شبکه سه در فصل پاییز سریال صفر بیست و یک و در فصل زمستان دو سریال کمدی باخانمان و چوب خط را روانه آنتن کرد. سریال آخر خط به کارگردانی و نویسندگی علیرضا مسعودی نیز از جمله کمدیهای سال ۹۹ بود.
فصل سوم نون. خ پرمخاطبترین کمدیفصل سوم سریال نون. خ در ۱۶ قسمت نوروز ۱۴۰۰ از شبکه اول سیما پخش شد.
بر اساس آمار تعداد بازدید در تلوبیون هر قسمت از فصل سوم نون. خ به صورت میانگین ۳۵۰ هزار بار بازدید داشته است. با اتکا به این آمار میتوان نون. ۳ را پرمخاطبترین سریال سال ۱۴۰۰ دانست.
در ابتدای مجموعه نون خ ۳ مراسم عروسی شیرین و فریبرز به دلیل گم شدن فریبرز به هم میخورد. در ادامه معدن طلا در روستا کشف میشود که باعث اختلاف بین نورالدین خانزاده با بعضی از اهالی میشود. بر اثر منفجر شدن دینامیت در معدن بعضی از اهالی داخل معدن گیر میافتند.
سوم سریال نون. خ به کارگردانی سعید آقاخانی و تهیهکنندگی مهدی فرجی از اواسط مهر ماه ۱۳۹۹ در تهران آغاز شد و روزهای پایانی اسفند تصویربرداری به پایان رسید.
گروه بازیگران نون. خ تقریبا همان گروه فصلهای پیشین است و سعید آقاخانی، سیروس میمنت، نسرین مرادی و هدیه بازوند بازیگران این مجموعه تلویزیونی هستند. شقایق دهقان که در فصل دوم، حضوری کوتاه داشت، در نون. خ۳ جزو بازیگران اصلی بود و علی صادقی نیز پس از یک فصل غیبت به این مجموعه بازگشت.
سید علی صالحی، پاشا جمالی، یدالله شادمانی، ندا قاسمی، شیدا یوسفی، صهبا شرافتی، هدی استواری، آتنا مهیاری، کاظم نوربخش، ماشاالله وروایی، سیروس سپهری، یوسف کرمی، رضا رشیدی، سید حسین موسوی، سیروس حسینیفر، علی اخوان، افشین ملکی، نارین ایوبی، شقایق فتاحی و مرتضی رستمی از دیگر بازیگران نون. خ ۳ هستند.
بوتیمار در جایگاه دومسریال بوتیمار به کارگردانی علیرضا نجفزاده و تهیهکنندگی مهران مهام و نویسندگی سعید جلالی، شهاب عباسی و آرمان صبوری از ۲۵ اردیبهشت از شبکه سه سیما پخش شد.
هر قسمت از سریال بوتیمار به طور میانگین ۲۳۰ هزار بازدید داشت و در جایگاه دوم قرار گرفت. (بر مبنای آمار تلوبیون و به صورت میانگین)
در خلاصه داستان این مجموعه نمایشی آمده است: بوتیمار همیشه در تشنگی به سر میبرد اما آن هنگام که به رودخانه و یا دریا میرسد، نگران میشود که مبادا آب دریا تمام شود و او از تشنگی بمیرد، پس آب نمیخورد و تشنه میماند… بوتیمار همیشه نگران فرداست.
حمید لولایی، مرجانه گلچین، هدایت هاشمی، مهران رجبی، اشکان اشتیاق، ساناز سماواتی، علی صبوری، علیرضا درویش، سپند امیر سلیمانی، رامین ناصرنصیر، شهاب عباسی، سیما مطلبی، سارا مقربی، ندا کوهی و… در این مجموعه هنرنمایی کرده اند.
«دودکش۲» سوم شددودکش۲ با حدود ۲۲۰ هزار بازدید در هر قسمت (بر مبنای آمار تلوبیون و به صورت میانگین) در جایگاه سوم پرمخاطبها قرار میگیرد.
الهام اخوان، بازیگر سریال در گفت و گو با ایرنا درباره دلیل موفقیت این سریال گفت: دودکش بلد بوده که چطور در دل مردم برود. معضلات مردم را جوری میگوید که هم غمناک باشد و هم بامزه. برگ برنده دودکش همین است. ویژگی خانوادهها در دودکش ساده بودنشان است. این خانواده به همه اعتماد میکنند و به دیگران پول قرض میدهند. گندم نسبت به بقیه اجتماعیتر است. دنیای دودکشیها دنیای ساده و کوچکی است. دنیای آنها در قالیشویی خلاصه شده است. ته دنیایشان مسافرت گرگان است.
پخش سریال کمدی دودکش ۲ به کارگردانی برزو نیک نژاد و تهیهکنندگی زینب تقوایی از سه شنبه هشتم تیرماه آغاز شد.
هومن برق نورد، امیرحسین رستمی، سیما تیرانداز، نگار عابدی، محمدرضا شیرخانلو، یاس نوروزی و الهام اخوان، بهنام تشکر و حسین شهبازی، مهنا سیدی، هانا عباسی در «دودکش ۲» بازی دارند. طراح و سرپرست نویسندگان سریال برزو نیک نژاد است و نویسندگان سریال محمد تنابنده و شهاب مهربان هستند.
«نوروز رنگی» در رتبه چهارممجموعه تلویزیونی نوروز رنگی به کارگردانی علی مسعودی و تهیهکنندگی علی اکبر تحویلیان در نوروز ۱۴۰۰ روی آنتن شبکه پنج سیما رفت.
این سریال در بین آثار کمدی سال ۱۴۰۰ با حدود ۲۰۰ هزار بازدید کننده در هر قسمت (بر مبنای آمار تلوبیون و به صورت میانگین) رتبه نسبتا خوبی را کسب کرد و چهارم شد.
نوروز رنگی در ژانر کمدی و اجتماعی به سفارش گروه فیلم و سریال شبکه پنج سیما تولیدشده و تعدادی از بازیگرانش با لهجه و گویش مشهدی صحبت میکنند.
این سریال در بیست قسمت، داستان روزهای پایانی اسفند ماه یکی از سالهای دهه ۶۰ را روایت میکند که قرار است به سنتها و آداب ایرانی در شهر مشهد مقدس بپردازد. رابعه اسکوبی، جواد خواجوی، یوسف تیموری، علی مسعودی و… در این مجموعه تلویزیونی ایفای نقش میکنند.
علی مسعودی کارگردان نویسنده، بازیگر و استندآپ کمدین، فعالیت رسمی خود در عرصهی نویسندگی را با نوشتن متنهای طنز چند آیتم از برنامه ساعت خوش در سال ۷۴ آغاز کرد.
«زیرخاکی۲» در رتبه پنجمفصل دوم مجموعه تلویزیونی زیرخاکی به کارگردانی جلیل سامان و تهیهکنندگی رضا نصیرینیا از چهارم از شبکه یک سیما پخش شد.
این سریال در بین آثار کمدی سال ۱۴۰۰ با حدود ۱۳۰ هزار بازدید کننده در هر قسمت (بر مبنای آمار تلوبیون و به صورت میانگین) پنجم شد.
فصل اول این سریال با تلاش ناکام فریبرز باغ بیشه برای خروج از کشور، همزمان با آغاز جنگ تحمیلی به پایان رسید. حالا مخاطبان این سریال باید برای تماشای فرجام ماجراجویی فریبزر و خوششانسیها و ناکامیهایش، منتظر پایان مراحل فنی و پخش آن از تلویزیون باشند.
بازیگران زیرخاکی عبارتند از پژمان جمشیدی، ژاله صامتی، نادر فلاح، گیتی قاسمی، فروغ قجابگلی، مریم سرمدی، خسرو احمدی، اکبر رحمتی، مهری آل آقا، امید روحانی، اصغر نقی زاده، رایان سرلک و ستاره پسیانی، با حضور هومن برقنورد و هنرمندی نسرین نصرتی.
اکبر عبدی نتوانست «روزهای آبی» را نجات دهد«روزهای آبی» نیز جزو سریالهای کم مخاطب سال ۱۴۰۰ بود. این سریال در بین آثار کمدی سال ۱۴۰۰ با حدود ۶۰ هزار بازدید کننده در هر قسمت (بر مبنای آمار تلوبیون و به صورت میانگین) رتبه پایینی کسب کرد و ششم شد.
اولین قسمت سریال تلویریونی روزهای آبی به کارگردانی محمدرضا حاجیغلامی و تهیهکنندگی پرویز امیری پنجشنبه ۲۳ اردیبهشت ماه مصادف با عید سعید فطر از شبکه پنج سیما پخش شد.
این سریال در ۲۶ قسمت ۴۰ دقیقهای تولید شده و اکبر عبدی، نادر سلیمانی، مهران رجبی، فریبا متخصص و ایرج نوذری از سرشناسترین هنرمندان این پروژه تلویزیونی هستند.
روزهای آبی درباره خانوادهای است که در شرایط مالی سخت قرار میگیرد و مجبور میشود تا در روستایی ساکن شوند و ارتباط آنها با اهالی روستا، ماجرایی کمدی و تا حدودی فانتزی را پدید میآورد. زندگی خانوادهای که با توجه به مشکلات مالی پدر، مجبور به تجربه زندگی در روستای مادریشان میشوند و این آغاز چالشهای تلخ و شیرین آنها در روستا است.
«زن زندگی مرد زندگی» هفتم شدمجموعه تلویزیونی زن زندگی مرد زندگی به تهیهکنندگی رضا جودی و کارگردانی غلامرضا رمضانی و مسعود شاهمحمدی از اول شهریور روانه آنتن شبکه ۵ شد.
این سریال با حدود ۱۵ هزار بازدید در هر قسمت (بر مبنای آمار تلوبیون و به صورت میانگین) بین هشت سریال هفتم شد.
زن زندگی مرد زندگی به قلم فهیمه سلیمانی در ژانر کمدی اجتماعی در۲۶ قسمت ۴۰ دقیقهای برای گروه فیلم و سریال شبکه پنج سیما تولید شده و هنرمندانی همچون عزت مهرآوران، محمود جعفری، شهین تسلیمی، لی لی فرهادپور، سروش جمشیدی، نعیمه نظام دوست، خاطره حاتمی، میثم رازفر، رضا یزدانی، سامان دارابی، فرزانه سهیلی، صبا گرگین پور، کتایون بختیاری، آیدا نامجو در این سریال ایفای نقش میکنند.
زن زندگی مرد زندگی روایت زوجی است که چند سال از زندگی مشترکشان میگذرد و در هر قسمت مخاطب شاهد یک قصه خواهد بود. این سریال در فضایی شاد، کمدی و ملودرام به واقعیتهای زندگی و اجتماع میپردازد.
نعیمه نظام دوست، بازیگر زن زندگی مرد زندگی در گفت و گو با ایرنا درباره شباهت این سریال با «همسران» گفت: اکثر سریالهای آپارتمانی شبیه به هم هستند. سریال ما در هر قسمت با دو شخصیت شروع میشود و در آخر آن دو نفر به یک نتیجه گیری میرسند. داستان و موضوع سریالهای آپارتمانی متفاوت است. از سریال همسران چند سال گذشته است. آن زمان یکی سری موضوعات دغدغه آدمها نبود. ولی الان ما به موضوعات دیگری میپردازیم. در این سریال من چاق هستم و سروش جمشیدی لاغر است. دو نفر با دو فیزیک متفاوت با هم ازدواج کرده و زندگی خوبی دارند. میخواهند بگویند یک مرد لاغر میتواند با زن چاق زندگی موفقی داشته باشد.
پلاک ۱۳ آخر شدسریال تلویزیونی پلاک ۱۳ با حدود ده هزار قسمت در هر بازدید (بر مبنای آمار تلوبیون و به صورت میانگین) در قعر جدول کمدیهای پرمخاطب قرار میگیرد. این سریال که به دلیل شوخیهای جنسی چند قسمت اولش خبر ساز شد، در جلب مخاطب نتوانست توفیقی کسب کند.
سریال تلویزیونی پلاک ۱۳ به کارگردانی آرش معیریان و تهیهکنندگی سلیم ثنایی با حضور بازیگرانی همچون علی صادقی، شهره سلطانی، امیرحسین صدیق، اردلان شجاعکاوه، نگار عابدی، حسین رفیعی، محمود جعفری، مهران ضیغمی، سامان دارابی، فرزانه سهیلی، ستاره حسینی و… تهیه و تولید شده و از شبکه سه سیما پخش شد.
این سریال به دلیل کیفیت پایینی که داشت مورد انتقاد تعدادی از منتقدان قرار گرفت.
جبار آذین، منتقد سینما و تلویزیون در گفتوگو با ایرنا اظهار داشت: سریال «پلاک ۱۳» از هیچ نظر امتیازی ندارد و کارگردان، فرمولهای «فیلمفارسی» را در سریالش اجرا کرده است. این سریال نه به لحاظ مضمون نوآور است. نه به لحاظ ساختار فیلمنامهای محکم و استاندارد است و نه از منظر کارگردانی شاهد جلوههای خوب بصری هستیم. بازیها به حال خود رها شده و از بازیگران به درستی بازی گرفته نشده است. در حالی که از این هنرمندان در سریالهای دیگر بازیهای خوبی دیدهایم.
وی افزود: سریال پلاک۱۳ موضوع مشخص و قصهای ندارد که به تکامل برسد و مخاطب را با خودش همراه کند. صرفا ساخته شده تا آنتن تلویزیون پر شود. قصه یک آغاز و میانه و پایانی دارد؛ ولی داستانسازی را در این سریال نمیبینیم. در هر قسمت یک موضوع به صورت سطحی و کشدار مطرح میشود و هر لحظه یک اتفاق میافتد.
تهیهکننده سریال «پلاک۱۳»، در گفت و گو با ایرنا کمبود زمان برای تولید و روزپخش بودن را یکی از مشکلات ساخت این سریال دانست و گفت: هر قسمت سریال«پلاک۱۳ با یک دهم یا یک پانزدهم هزینه شبکه نمایش خانگی تولید میشود و کلیت سریال از خیلی از سریالهای این حوزه موفقتر و جلوتر است.
کد خبر 666141 برچسبها تلویزیون سریالمنبع: همشهری آنلاین
کلیدواژه: تلویزیون سریال زن زندگی مرد زندگی مجموعه تلویزیونی شبکه پنج سیما تهیه کنندگی هزار بازدید سیما پخش شد روزهای آبی سریال کمدی سال ۱۴۰۰ پلاک ۱۳
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۴۶۴۸۴۳۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
۱۰ سریال جنگی دیدنی در مورد جنگ جهانی اول؛ از Women at War تا Parade’s End
جنگ جهانی اول – که با عنوان جنگ بزرگ (Great War) نیز شناخته می شود – در سال ۱۹۱۴ پس از ترور آرشیدوک فرانتس فردیناند، ولیعهد امپراطوری اتریش-مجارستان آغاز شد و تا سال ۱۹۱۸ ادامه داشت.
به گزارش روزیاتو، جنگ جهانی اول نیروهای قدرت مرکزی یا متحدین (اتریش- مجارستان، بلغارستان، آلمان و امپراطوری عثمانی) را در مقابل نیروهای متفقین (بریتانیا، کانادا، فرانسه، ایتالیا، ژاپن، رومانی، روسیه و بعداً ایالات متحده) قرار داد.
به لطف پیشرفت در فناوری نظامی و تکیه بر جنگ خندقی و هوایی، جنگ جهانی اول دارای سطوح بسیار بالایی از خونریزی و تخریب زیرساخت ها بود. نیروهای متفقین در نهایت پیروز شدند، اما بیش از ۱۶ میلیون نفر تا زمان شروع آتش بس، در این نبرد خونبار جان خود را از دست دادند.
امروزه صدها فیلم برای هرکسی که میخواهد درباره ستیزه جویی ها و خشونت های بیمعنای این جنگ بزرگ بیشتر بداند وجود دارد. با این حال، سریال های تلویزیونی همیشه گزینه بهتری برای کسانی هستند که می خواهند زمان بیشتری را با شخصیت های در این فضای هولناک بگذرانند.
چه داستانهای تخیلی که از جنگ به عنوان پسزمینه استفاده میکنند یا داستانهای واقعی در مورد سربازان، غیرنظامیان و رهبرانی که در روند این درگیری مشارکت داشتند، این سریال ها روی صفحه کوچک، اطلاعات، درام یا اکشن کافی برای رضایت هر جنگدوستی را ارائه میدهند. بدین بهانه در ادامه این مطلب قصد داریم شما را با ۱۰ مورد از بهترین سریال های جنگی در مورد جنگ جهانی اول آشنا کنیم.
۱۰- The Monocled Mutineer (1986)بر اساس کتابی به همین نام از ویلیام آلیسون و جان فرلی، سریال The Monocled Mutineer شورش اتاپلس در سال ۱۹۱۷ را پوشش می دهد که در آن سربازان جوان در اتاپلس- یک انبار کلیدی و ایستگاه ترانزیت نیروی اعزامی بریتانیا در فرانسه – به دلیل آزارها و بی رحمی هایی که علیه شان صورت گرفته بود، در مقابل مافوق های خود دست به شورش زدند. این سریال در ابتدای پخش جنجالهای زیادی به پا کرد و رسانههای راستگرای بریتانیایی تهیهکنندگان آن را به تعصب چپگرایانه متهم کردند.
این سریال جنگی در چندین مورد اغراق می کند، اما این رویکرد به جای آسیب رساندن به سریال، کیفیت آن را افزایش می دهد. به عنوان مثال، گفته می شود که رهبر شورشیان سربازی به نام پرسی توپلیس (پل مک گان) است. او به اندازه قهرمانان نظامی خونسرد و شجاع است.
او عینک یک چشمی می پوشد و مانند اسکندر مقدونی صحبت می کند. او حتی موفق میشود فرار کند و از مجازاتی که همرزمانش در نهایت با آن مواجه میشوند، اجتناب می کند. با این حال، توپلیس واقعی هرگز در این شورش شرکت نداشت.
گزارشهای تاریخی مختلف تأیید کردهاند که واحد نظامی توپلیس هنگام وقوع شورش اتاپلس در مسیر رفتن به هند بود. با این حال، در حالی که مطبوعات و دولت تاچر خشمگین بودند، همه به عالی بودن سریال The Monocled Mutineer اذعان داشتند. این سریال تاریخی نامزد ۹ جایزه بفتا شد و بیش از ۱۰ میلیون نفر آن را تماشا کردند.
۹- Women at War (2022)میمهای مربوط به جنگ که فمینیستها را هدف قرار میدهند، همیشه به این نکته اشاره میکنند که زنان در طول دو جنگ جهانی زندگی نسبتاً راحت (یا دستکم راحت تری نسبت به مردان) داشتند، زیرا مجبور نبودند در سنگرها و خندق ها حضور داشته و بجنگند. اما سریال Women at War ثابت می کند که اینطور نبوده است.
این سریال فرانسوی-بلژیکی دارای چهار شخصیت اصلی است. یکی اگنس (ژولی دو بونا)، راهبه ای قوی و سردسته راهبه های صومعه ای است که به عنوان یک بیمارستان موقت عمل می کند. مارگریت (آدری فلورو)، یک روسپی فرانسوی؛ سوزان (کامیل لو)، یک پرستار طرفدار حق سقط جنین برای زنان و کارولین (سوفیا اسیدی) که کارخانه کامیون سازی شوهرش را مدیریت می کند، در حالی که شوهرش در میدان جنگ حضور دارد. این چهار زن با چالش های مختلف مرتبط با مردسالاری روبرو هستند و مسیر زندگی آن ها اغلب با هم درگیر می شود.
طرفداران داستان های جنگی با حضور زنان در نقش های اصلی، از سریال زنان در جنگ لذت خواهند برد، زیرا شخصیت های اصلی بسیار متعهد هستند در حالی که سعی می کنند بر مشکلات خود فائق آیند.
برای سوزان، شهروندان زخمی تنها نگرانی او نیستند. یک کارآگاه پاریسی نیز در داستان است که مصمم است او را بکشد، از این رو داستان او شبیه یک شخصیت فراری روایت می شود. از طریق شخصیت او، بحث طرفداری از حق سقط جنین و حق زندگی نیز مورد بحث قرار می گیرد.
داستان مارگریت، از سوی دیگر، پیچیدگی های روابط کارفرما و کارمند را برجسته می کند. با پیشرفت داستان مشخص می شود که او با صاحب یک روسپی خانه درگیری دارد و همه چیز اغلب از کنترل خارج می شود.
مادر اگنس نیز مشکلات بزرگتری دارد، زیرا باید راهی برای خلاص شدن از شر کشیشی که از کارآموزان جوان سوء استفاده جنسی می کند، بیابد. علاوه بر این، او پس از دلبستگی به یکی از بیمارانش، خود را دچار تعارض می بیند، با این حال او عهد تجرد به عنوان یک راهبه را پذیرفته است.
سپس به کارولین می رسیم که برادر شوهرش فکر می کند یک زن نباید مسئول یک کارخانه خودروسازی باشد، بنابراین برای کنترل این کارخانه با او درگیر می شود. طرفداران اکشن نگران نباشند زیرا این سریال فقط یک درام خالص نیست. چند سکانس نبرد احساسی در سریال وجود دارد، به ویژه یکی که در آن آلمانی ها از گاز علیه سربازان فرانسوی استفاده می کنند. اثرات این حمله شیمیایی آنقدر بد است که پزشکان در مورد راه های درمان آسیب دیدگان هیچ گزینه و ایده ای ندارند.
۸- Gallipoli (2015)طرز فکر جوانان در اوایل قرن بیستم ممکن است نسل کنونی را که آرامش و امنیت را ترجیح می دهند، گیج کند. در آن زمان، نوجوانان آرزوی جنگیدن برای کشورشان را داشتند، بنابراین با رضایت و شادی در ارتش ثبت نام می کردند. شخصیت تونی (کودی اسمیت-مک فی) در سریال گالیپولی چنین شخصیت جوانی است.
علیرغم اینکه این جوان ۱۷ ساله به سن قانونی نرسیده است، مدارک لازم را جعل می کند تا بتواند در نبرد در شبه جزیره گالیپولی به برادر بزرگ ترش بپیوندد. او به زودی از واقعیت های ترسناک و خشن جنگ آگاه می شود.
گالیپولی سریالی درباره اتفاقات غیرمنتظره است. این سریال نشان می دهد که وقتی گلوله ها به پرواز در نمی آیند چه اتفاقی می افتد و از این رو جنبه انسانی افراد حاضر در جنگ را به تصویر می کشد. بنابراین بینندگان میتوانند منتظر شوخیهایی درباره باد معده و لحظات غیرعادی باشند که در آن طرفهای متخاصم لحظاتی را برای تخلیه کردن اجساد مردگان از جنگ دست می کشند، در حالی که بر سر یکدیگر فریاد می زنند.
به دلیل این رویکرد، این سریال مانند یک سخنرانی در مورد تاریخ نیز جلوه می کند. زمانی که تیتراژ پایانی قسمت آخر بالا می رود، هر بیننده ای دانش دایره المعارفی و قابل توجهی در مورد کارزار نظامی گالیپولی در سال های ۱۹۱۵ تا ۱۹۱۶ خواهد داشت و اینکه چگونه این نبرد به شکل گیری هویت ملی نیوزیلند و استرالیا کمک کرد.
۷- The Fall of the Empire (2005)باور عمومی بر این است که اگر کشورهای درگیر جاسوسان بهتری داشتند، جنگ جهانی اول می توانست تلفات کمتری داشته باشد. بریتانیکا این موضوع را به صراحت بیان کرده و تصریح می کند که این درگیری “اغلب در نگاه به گذشته به عنوان یک شکست غم انگیز اطلاعاتی ذکر می شود.”
در آغاز جنگ، بیشتر کشورها شبکههای جاسوسی قوی را که اکنون دارند، نداشتند، و سریال The Fall of the Empire به بررسی وضعیت روسیه در آن دوران میپردازد. وقایع این سریال از نگاه یک افسر ضد جاسوسی روسی به نام سرگئی پاولوویچ کوستین (الکساندر بالوف) روایت می شود، جایی که او در تلاش است تا از منابع محدود خود حداکثر استفاده را ببرد، در حالی که از حلقه های بوروکراسی او را درمانده کرده است.
سریال The Fall of the Empire همان کاری را می کند که اکثر سریال های جاسوسی خوب انجام می دهند. دیالوگ های جاسوسی استانداردی در این سریال وجود دارد مانند “اتاق را تمیز کنید!”، “سوژه خنثی شده است”، “شما تصویر دارید؟”، “دارایی لو رفته است”، و “ما باید این را مهار کنیم.”
مهمتر از همه، این سریال به همه یادآوری می کند که جنگ چیزی بیشتر از جنگیدن و دستور دادن است. به طور کلی، در اینجا واقعیت و داستان به زیبایی ترکیب شده اند. هیچکدام از شخصیتهای اصلی در واقعیت وجود نداشته اند، اما شخصیتهای مکملی مانند لاور کورنیلوف و نادژدا کروپسکایا همگی بیش از یک قرن پیش در زمان جنگ جهانی اول وجود واقعی داشته اند.
۶- ۳۷ Days (2014)سریال «۳۷ روز» در واقع اشاره به مدت زمانی است که پس از ترور آرشیدوک فرانتس فردیناند اتریش طول کشید تا بریتانیا به آلمان اعلان جنگ کند. ورود بریتانیا به طور رسمی شروع جنگ را مشخص کرد و سریال ۳۷ Days به بررسی آنچه در طول سه هفته قبل از این تصمیم مهم رخ داده است، میپردازد.
بنابراین، این سریال بینندگان را از وحشت میدان نبرد دور میکند و آنها را به اتاقهای اعضای کابینه دولت بریتانیا میبرد، جایی که سیاستمداران و ژنرالهای جنگافروز استراتژیهای خود را طراحی کرده و بهترین راه را برای نشان دادن قدرت نظامی خود پیدا میکنند.
چیزی که بلافاصله با تماشای ۳۷ Days مشخص می شود این است که در وقوع جنگ جهانی اول چیزی بیش از قتل یک آرشیدوک وجود داشت. ناسیونالیسم، امپریالیسم و انواع دیگر «ایسم ها» به هر طریقی به وقوع جنگ کمک کردند. بیشتر شبیه یک درگیری لفظی و دیس زدن در دنیای رپ بوده است.
بریتانیا خواهان این جنگ نبود و وزیر خارجه وقت، سر ادوارد گری سعی کرد تا حد امکان با روند دیپلماتیک با این مسئله روبرو شود. با این حال، یک ترانه “دیس” توسط دشمن ضبط شده بود، و بریتانیایی ها نیز باید به آن پاسخ می دادند. بنابراین، در اینجا با سریالی مواجه خواهید بود که احتمالاً طرفداران فیلمهای تریلر سیاسی را راضی میکند، همانطور که دوستداران تاریخ را خرسند خواهد کرد. هر قسمت که می گذرد، به مخاطب یادآوری می شود که چند روز تا شروع جنگ باقی مانده است.
۵- Wings (1977-1978)نباید این سریال با فیلمی برنده بهترین فیلم اسکار در سال ۱۹۲۷ به همین نام اشتباه گرفت. سریال Wings مسیر کاری شهروندی بریتانیایی به نام آلن فارمر را دنبال می کند، روایتی که از روزهای فعالیتش به عنوان آهنگر شروع می شود و تا دوران خدمتش به عنوان خلبان جنگنده در طول جنگ جهانی اول ادامه می یابد.
همچنین فارمر دوستی دارد که هیچ کس آرزوی داشتنش را ندارد. این مرد بی وفا به نام گیلیون به محض اینکه اخباری غیرواقعی در مورد مرگ این خلبان پخش می شود، به دوست دختر فارمر نزدیک شده و با او وارد رابطه می شود. عموم مردم تمایل دارند تصور کنند که هر بخش نظامی با دیگر بخش ها هماهنگ هستند، اما هرگز اینطور نیست.
سریال Wings فاش می کند که خلبانان به دلیل تحصیلات عالیه و حقوق بالاتر، همیشه به چشم تحقیر به سربازان داخل سنگرها نگاه می کردند. به این ترتیب، فارمر با وجود اینکه مانند دیگر خلبانان همرزمش بدجنس نیست، با خشم و تحقیر افسران ارشدتر مواجه میشود.
شاید به دلیل بودجه محدود، سکانس های پرواز در سطح Top Gun نیستند، اما بعید است بینندگان از این موضوع عصبانی شوند. هر نقصی که این سریال در زمینه نبردهای تن به تن هوایی رضایت بخش دارد، در حوزه داستان و دیالوگ جبران می شود.
۴- ۱۹۱۵ (۱۹۸۲)بر اساس رمان راجر مکدونالد به نام ۱۹۱۵: A Novel of Gallipoli، سریال ۱۹۱۵، داستانی در مورد بلوغ است که سرگذشت دو نوجوان به نام های والتر (اسکات مک گرگور) و بیلی (اسکات برگس) را دنبال میکند که از نوجوانان لجباز روستاهای استرالیا به سربازانی سرخورده تبدیل میشوند، بعد از اینکه به عنوان اولین نیروی امپراتوری استرالیا (AIF) در جنگ جهانی اول شرکت می کنند.
مانند بسیاری از جوانان دیگر در آن زمان، آنها برای به جنگ رفتن ثبت نام می کنند و معتقدند که این یک تجربه لذت بخش است که با شوخی، دشمن کُشی و هیجان همراه خواهد بود، اما متوجه می شوند که میدان جنگ شکل دیگری از جهنم است.
سکانسهای نبرد در سریال جنگی ۱۹۱۵ چیزی است که بینندگان قبلاً ندیدهاند. داستانی که قبل از رفتن این دو مرد به جنگ روایت می شود، چیزی است که این سریال را به یکی از بهترین ها در ژانر خود تبدیل می کند. قبل از اینکه بیلی بتواند با اسلحه اش شلیک کند، نشان داده می شود که او پسر جوانی با شخصیت زن باره گی است که دخترهای زیادی را دور خود جمع می کند. او حال و هوای یک پسر بد را داشته و آنقدر جذاب است که هم زنان مجرد و هم زن متاهل به او پیشنهاد رابطه می دهند.
از طرف دیگر، والتر مودب تر و خجالتی تر است، اما این مانع از دوست شدن این نمی شود. در حالی که این سریال به ماجرای دوستی شخصیت های اصلی می پردازد، بینندگان با فیلمبرداری خیزه کننده ای همراه با مناظر زیبا روبرو می شوند.
سکانس هایی از میخانهها، ایستگاههای راهآهن، و مزرعههای بزرگ… و خیلی مناظره خیره کننده دیگر در این سریال وجود دارد که نشان می دهند زندگی در دنیای بدون جنگ چقدر زیباست (و باید باشد).
۳- Parade’s End (2012)سالها قبل از اینکه بندیکت کامبربچ پورتالهایی را به سوی جهان های چندگانه باز کند و مرد عنکبوتی را به باد تمسخر بگیرد، او اشراف زاده ای بریتانیایی به نام کریستوفر تیتجنز در سریال Parade’s End بود. در این سریال، دردسرهای این استاد آمار دولتی دقیقاً مربوط به جنگ نیست.
او یک همسر خیانتکار دارد و اتفاقاً عاشق یک زن جوان مدافع حق رأی زنان نیز شده است. در حالی که او مشغول فکر کردن و تصمیم گیری برای مدیریت اتفاقات اخیر زندگی اش است، وحشت جنگ جهانی اول از راه می رسد.
تیم گودمن در نقد خود برای هالیوود ریپورتر ، از این سریال به عنوان «نسخه خاص تر دانتون ابی» یاد می کند، زیرا «کمتر آبکی است». این تعاریف از سریال فوق ماندگار شده و بسیاری از منتقدان آن را با یکی از بهترین سریال ها در مورد دهه ۲۰ مقایسه میکنند.
مطمئناً، Parade’s End پیچیدهتر است، اما این بازی های فوقالعاده بازیگران است که آن را قادر میسازد درخشان تر باشد. کامبربچ به خاطر بازی اش در این سریال نامزد جایزه امی شد در حالی که ربکا هال (بازیگر نقش همسر لاقید کریسی) نامزد جایزه بفتا شد.
این دو بازیگر نقش اصلی به طرز شگفت انگیزی دیدگاههای اخلاقی متناقض شخصیتهایشان را به مخاطب منتقل میکنند که آنها را به یک اندازه دوستداشتنی و نفرتانگیز میسازد.
۲- When We Go to War (2015)داستان سریال When We Go to War حول خانواده کارآفرین اسمیت در اوکلند، نیوزیلند است و نشان میدهد که زندگی اعضای آن قبل (و در طول جنگ) چگونه بوده است. طرح داستان بر اساس یک سری نامه بنیان نهاده شده است، بنابراین هر قسمت عمدتاً بر اساس ارتباط نوشتاری بین یک شخصیت با شخصیت دیگر است.
بسیاری از رویدادهای سریال در اسکندریه رخ می دهد و دلیل خوبی برای آن وجود دارد. در طول جنگ جهانی اول، متفقین امیدوار بودند که این منطقه را نابود کنند زیرا یک مرکز راه آهن استراتژیک برای امپراتوری عثمانی بود. طرح سریال بهترین چیز در مورد آن نیست … بلکه نقطه قوت این سریال شخصیت های آن هستند.
چه یک پرستار فمینیست پیشرو باشد که به همان اندازه که از انجام کالبد شکافی لذت میبرد از رابطه جنسی نیز لذت میبرد، یا یک عضو خانواده شناخته شده که ترجیح میدهد وقت خود را به دود کردن تریاک بگذراند تا اینکه برای رفتن جنگ پیشقدم شود، بنابران در این سریال شخصیت های جذاب کم نیستند.
همچنین سریال When We Go to War به بررسی بسیاری از مسائل اجتماعی که در موازات جنگ جریان دارند نیز می پردازد. به عنوان مثال، اعضای چندین قبیله نیوزیلندی با پیوستن به ارتش مخالفت می کردند زیرا می ترسیدند پس از رفتن به میدان نبرد، زمین هایشان به سرقت برود. در همین راستا، یک داستان فرعی حقوقی برای تکمیل داستان های جنگ و عاشقانه این سریال نیز وجود دارد.
۱-The Passing Bells (2014)The Passing Bells داستان های موازی از هر دو طرف شکاف جنگ جهانی اول را روایت می کند. یکی از شخصیت های اصلی یک شخصیت آلمانی، مایکل (جک لودن) و دیگری بریتانیایی، تامی (پاتریک گیبسون) است.
هر دو مرد در آغاز جنگ به ارتش ملحق می شوند و با چالش های مختلف ناشی از شغل و زندگی شخصی خود مواجه هستند. در برهه ای از داستان، داستانهای آنها به هم گره میخورد، جایی که مایکل اکنون اسیر جنگی است و تامی یکی از سربازانی است که از اسیران محافظت میکند.
طرفداران ژانر جنگی که به دنبال یک درام جنگی مناسب برای تماشا در کنار خانواده هستند، باید به The Passing Bells راضی باشند. سناریو این سریال توسط تونی جردن نوشته شده است (نویسنده ای که بیشتر برای سریال The Eastenders شناخته شده است).
علیرغم عدم وجود خونریزی و کشتار، این سریال هرگز سریال کسل کننده ای نیست. لحظات قدرتمند زیادی در سریال وجود دارد، مانند زمانی که تامی، که قبلاً از کشیدن نقاشی پرندگان در خانه لذت می برد، در داخل گل و لای خندق های جنگ جهانی اول یک نقاشی دیگر می کشد.
کانال عصر ایران در تلگرام